مشاوره به چه معناست ؟ شيوههاي مشاوره در روانشناسي چيست
ريشه واژه مشاوره
مشاوره، كلمهاي عربي و يك مصدر است. معناي واژگاني آن، مشورت كردن و اقدام به تشكيل شورا و مشورت با ديگران است[۱] مشاوره داراي ابعاد و انواع بسيار و گستردهاي است؛ به طور عموميمشاوره تخصصي از رشته ها و مهارت هاي زير مجموعه روانشناسي است.
برخي ابعاد مشاوره عبارتند از:
مشاوره تحصيلي، مشاوره خانواده، مشاوره شغلي، مشاوره توانبخشي، مشاوره ژنتيك، و… كه در اين ميان مشاوره ژنتيك از زير مجموعه هاي علم روانشناسي نميباشد.[۲]
وظيفهٔ مشاور به عنوان شخصي كه داري مهارتهاي علمي رواندرماني است، ياري رساندن و ارائهٔ راه حل به مراجع دربارهٔ مشكلاتي است كه مراجع در شغل، روابط، احساسات و ديگر امور خود مطرح ميكند.
رشتهٔ دانشگاهي مشاوره، در ايران، داراي مقاطع كارشناسي ، كارشناسي ارشد و دكتراست.
از نظر واژه شناسي، مشاوره به مجموعه فعاليتهايي اطلاق ميشود كه در جريان آن، فردي را در غلبه بر مشكلاتش ياري ميدهند.
مقدمه
همه ما غالباً در معرض مشكلات و مسائلي قرار ميگيريم كه به دليل محدود بودن دانش و تجربياتمان به همفكري با ديگران نياز پيدا ميكنيم. ميدانيد كه حتي با ثباتترين افراد نيز گاهي از بحرانهاي عاطفي مصون نيستند. تحولات و تغييراتي كه در زندگي رخ ميدهد. مانند قبولي در دانشگاه، ازدواج، دور شدن از خانواده و دوستان، بيماري و از دست دادن آنهايي كه دوستشان داريم. گاهي ما را دچار اضطراب، ترديد، نگراني، تعارض و حتي بحران ميسازد.
لازم به ذكر است هنگام سازش با محيطي جديد و تجربهاي نو، داشتن احساسات فوق تا حد طبيعي است اما اگر اين احساسات منفي از حد طبيعي بيشتر شود، ميتواند باعث كاهش تمركز آرامش و سلامت جسم و روان گردد.
مشاوره يكي از حرفه هاي ياورانه (Helping professions) است و حرفه ياورانه را ميتوان حرفه اي توصيف كرد كه اعضاي آن از آموزش و گواهينامه ويژه براي انجام خدمتي خاص و مورد نياز همنوعان جامعه خود برخوردارند (۲).
در طي فرايند مشاوره، فردي كه نياز دارد (مُراجع) و فردي كه حمايت، راهنمايي و ترغيب فراهم ميكند (مشاور) با يكديگر ملاقات، بحث و گفت و گو ميكنند به نحوي كه مُراجع نسبت به توانايي خود براي درك واقعبينانه و جامع تر مسئله، يافتن راه حلها، و تصميم گيري براي حل مشكل اعتماد كسب ميكند (۳).
مشاوره انجام چيزي براي كسي نيست، بلكه يك فرايند تعاملـي و پوياست كه با گفت و گو در باره نگرانيها، مسائل، روابط، باورها، احساسات و رفتارها آغاز ميشود; از اين طريق چارچوب و ابعاد مسئله اي كه مُراجع درك كرده مشخص، يا به شيوه اي كارساز، بازشناسي و تعريف ميگردد و در طي آن راه حلهاي جديد تكوين يافته و مُراجع براي انتخاب راه حل مناسب، تصميم گيري و اجراي آن ياري و حمايت ميشود (۴).
در توصيفي ديگر مشاوره فرايندي است كه در طي آن از روش مصاحبه براي كمك به مراجع در گرفتن يك تصميم منطقي محكم (براساس موارد قابل انتخاب و اطلاعات حقيقي) استفاده ميشود (۵). و مُشاور به كسي گفته ميشود كه به مُراجع در شناخت، درك، و تصريح مسائل مرتبط با سلامتي و سپس انتخاب راه حل و شيوه عمل مناسب كمك ميكند (۶).
مشاوره موثر، نيازمند داشتن شناخت و درك مناسبي از ويژگيها، نيازها و قابليتهاي مراجعان و وضعيتهايي است كه خود را در آنها ميبينند. اين فرايند، همچنين تحت تاثير باورها، نظام ارزشي و نحوه نگرش مشاور به انسان، جهان بيني او، مكاتب روان شناختي رايج، چارچوبهاي پنداشتي و نظري مورد قبول او قرار دارد. مشاوران نميتوانند خود، زندگي مراجعانشان را تغيير دهند، اما ميتوانند آنان را در به دست آوردن شناخت بهتر، اعتماد به نفس، مهارتهاي حل مسئله و خود ـ كارآمدي (Self-efficacy) حمايت و ياري كنند .
مشاوره اغلب غير دستوري (Non-directive) است; براي مثال، هدف از مشاوره قبل از آزمون تشخيصي HIV توصيه يا واداشتن مراجعان به انجام آن نيست; بلكه براي درك خطر، تبيين نتايج احتمالي آزمون، حمايتها و مراقبتهاي موجود، و كمك به آنان است تا تصميمي بگيرند كه احساس آرامش و رضايت كنند.
از طرف ديگر، هنگامي كه روشن باشد رفتار يا شيوه خاصي به احتمال بسيار تبعات و پيامدهاي منفي و مخاطره آميزي خواهد داشت، مشاوره ممكن است حالت دستوري يا جهت دهنده به خود گيرد. در چنين شرايطي مشاور ممكن است با تبيين پيامدهاي احتمالي، رفتار يا عمل خاصي را بيش از موارد ديگر توصيه و تاكيد نمايد. براي مثال هدايت بيماران پس از سكته قلبي براي شناختن و درك تغييراتي در سبك زندگي كه احتمال وقوع سكته قلبي مجدد را كاهش ميدهد، مفيد و مناسب خواهد بود. به هر حال مشاوره چه دستوري باشد و چه غير دستوري، غالبا فرايندي فراتر از توصيه، نصيحت كردن يا ارائه اطلاعات و آموزش دادن، بلكه فرايند پوياي يادگيري با محوريت مراجع است .
ضرورت مشاوره
همواره از پيدايش نسل انسان و از زماني كه زندگي گروهي و اجتماعي شكل گرفت و تنوع فعاليت ها و ارتباطات انسانها پيچيده تر شد ، گاهاً بشر مرتكب خطا و اشتباهاتي مي گشت كه بعضاً جبران ناپذير بود . تا اينكه انسانها دريافتند كه براي انجام بعضي امور نياز است از فكر و انديشه ديگران هم كمك بگيرند .
در زمانهاي گذشته صاحب اين فكر و انديشه معمولاً افراد پير و ريش سفيدان بودند كه با توجه به تجربيات خويش ارائه راهكار مي نمودند و از آنجا كه در دين اسلام توصيه به مشاوره شده ، پس جايگاه مشاور تبيين و تثبيت شده است . لذا با توجه به دنياي متمدن امروز كه انسانها روابطي پيچيده دارند و براي رسيدن به اهداف خود ناگزير از ارتباط با دنياي بيرون خود هستند ، دريافته اند براي رسيدن بهتر به هدف و ارتباط مؤثرتر ،بايد بهتر انديشيد ،و مطمئن گان برداشت ؛آنجاست كه مشاوره عينيت پيدامي كند .
در عمل، بين رواندرماني و مشاوره مرز كاملا روشني وجود ندارد. به اين معنا شيوه و اصول كار در هر دو مورد تا مقدار بسيار زيادي شبيه به يكديگر هستند.
مشاوره روانشناسي كاري تخصصي است كه فقط در حيطه صلاحيت متخصص روانشناس است و با راهنمايي، نصيحت و پند و اندرز كه هر كسي ميتواند خود را در آن متخصص بداند تفاوت زيادي دارد. در مشاوره روانشناسي متخصص روانشناس همان الگوها، متدها و شيوههاي آزمايش شده علمي را بكار ميبرد كه در مورد رواندرماني به تاييد رسيدهاند. تشخيص اينكه مراجعهكننده احتياج به مشاوره و يا رواندرماني دارد هميشه احتياج به دقت و بررسي كافي دارد.
بسياري از مواقع موضوعي كه مراجعهكننده بخاطر آن به روانشناس مراجعه ميكند نه براي خود وي و نه براي روانشناس از اول به روشني قابل تشخيص نيست. براي مشاوره درست لازم است كه سوالات خاصي پاسخ بگيرند.
مدير يكي از سوپرماركتهاي زنجيرهاي براي مشاوره در خصوص آمادهسازي (Coaching) به من مراجعه ميكند. وي گزارش ميدهد كه در طي سال گذشته آنقدر تغييرات مختلف در محل كار وي پيش آمده و در جريان آن تعداد زيادي از كارمندان جابجا شدهاند (استخدام جديد، اخراج و انتقال به شعبههاي ديگر) كه وي مجبور بودهاست بخاطر توقع رييس بالادست خود وظايف زيادتري را بر عهده بگيرد، بطوري كه توانش بشدت تحليل رفته و احساس فشار عصبي دائمي دارد.
اين موضوعات در طول زمان بر روي روابط خانوادهگي وي تاثير منفي گذارده و در زندگي هيچ چيزي خوشحالش نميكند و علاقهاش را به همه چيز از دست دادهاست. حس آدمي را پيدا كرده كه تحت كنترل ديگران قرار دارد. همچنين به ياد دارد كه در دوران دبيرستان نيز همين حالات را داشته است.
در اين مثال ميشود ديد كه موضوعي را كه مراجعهكننده با خود آوردهاست چندين چيز را در بر ميگيرد و نه تنها موضوع چندينجانبه است بلكه هدف مراجعهكننده نيز هنوز معلوم نيست. آيا موضوع «فشار كاري» است و براي مثال لازم است كه در اولين قدم با رفتن به يك مرخصي قدري از شرايط كنوني فاصله بگيرد و بعد از آن بايد با سنجيدن موقعيت وي در روابط كاري براي بوجود آوردن تغييرات لازم در سيستم رفتار شغلي و رابطهاي وي از فشار كار وي كاسته شود تا بتواند با آرامش لازم حركت كند، آيا لازم است براي بهبود رابطه خانوادگي وي اقدام كرد تا از فشارهاي وي در اين زمينه كاسته شود، يعني كارهايي كه ميشود به كمك مشاوره به آنها رسيد؟
يا اينكه موضوع اصلي وجود يك نوع گرايش و يا اختلال افسردگي است كه سايه خود را در روبرويي وي با پيشآمدهاي زندگي و كارش گستردهاست و در اين حال نه تغيير در روابط كاري و خانوادگي بلكه تغيير افسردگي بايد مد نظر قرار بگيرد و فرد بايد در يك دوره رواندرماني قرار بگيرد.
مشاور كيست ؟
در تعريف مشاور مي توان گفت كه : وي فردي متخصص و آگاه به اصول مشاوره اي است كه با همكاري مراجع در جهت تسهيل تصميم به فرد كمك مي كند . بايد توجه داشت مشاور تسهيل كننده است ؛ نه تصميم گيرنده . مشاور فرد متخصصي است كه با علاقه به دل مشغوليهاي شما گوش داده و به شما كمك ميكند تا درك بهتري از آنها داشته باشيد و بتوانيد با راحتي و كارآمدي بيشتري با مشكلاتتان مواجه شويد.
توانايي هاي مشاور :
۱- توانايي تجزيه و تحليل و شناخت مسائل و مشكلات و استنتاج مطالب .
۲- برخورداري از فكر خلاق و نوآور .
۳- توانايي براي تجربه كردن يا احساس نمودن همه هيجانات آدمي نظير غم، اميد ، احساس خوشبختي ، صميميت .
۴- توانايي سخن گفتن در جمع و ايراد سخنراني در حضور ديگران .
۵- توانايي تصميم گيري در مواقع بحران .
۶- توانايي تحمل انتقاد ، تحقير، خشم و بي اعتنايي مددجو .
۷- توانايي ايجاد ارتباط مناسب با ديگران و بيان منظور و مطالب خود به طريف مقابل.
حداقل شرايط تحصيلي مشاور
دارابودن حداقل دانشنامه كارشناسي، كارشناسي ارشد يا دكتري در يكي از رشته هاي روانشناسي باليني ،روانشناسي مشاوره يا دارا بودن دانشنامه كارشناسي ارشد در رشته علوم تربيتي و حداقل سه سال تجربه مفيد در زمينه مشاوره و روان درماني .
مشاوره چيست ؟
مشاوره يك فرايند رشدي است كه از طريق آن به اشخاص كمك ميشود: اهداف خود را مشخص كنند. تصميمگيري مناسب داشته باشند و مسائل فردي اجتماعي و تحصيلي خود را حل كنند.
مشاوره و روان درماني فرايندي است كه با همكاري و تعاون حداقل دو نفر انجام مي گيرد .حداقل شرط مشاوره و روان درماني آن است كه شخص مشاور و روان درمانگر مايل به دعوت از مددجو و علاقه مند به تبادل و تعامل بين فردي باشد كه بايد با او به بحث و گفتگو بپردازد تا با كمك يكديگر نكاتي را استنتاج كنند ،خطرپذيري كنند ، به ارزيابي و حل مشكلات بپردازند و بالاخره همه هيجانهاي طبيعي آدمي ،از غم و غصه شديد گرفته تا وجد و شادي را تجربه كنند .
براي مددجو اين نكته اهميت دارد كه مشاور يا درمانگري كه با او كار مي كند ، شخصي باكفايت و با صلاحيت (اما نه كامل)،بالغ، باثبات، با پشتكار و فردي كه هميشه در حال يادگيري و رشد مي باشد ، تلقي كند . دانستن اين نكته براي مددجو اهميت دارد كه مشاور يا روان درمانگر نيز مي تواند مرتكب خطا شود و مانند خود او كيفيات رواني نظير دوسوگرايي، شكست، موفقيت و تغيير را تجربه كند. تا وقتي كه مشاور توانايي لازم براي ارزيابي خويشتن و تعيين ميزان رشد فردي و حرفه اي خود و نيز انتخاب راه حل هاي مناسب براي مشكلاتش را به شيوه اي نظام دار نداشته باشد، نمي تواند به شيوه اي مناسب به درمانگري بپردازد .
تعاريف گوناگون مشاوره :
۱- معناي لغوي مشاوره ، همكاري كردن و رأي و نظر تخصصي ديگران را براي انجام دادن كاري خواستن است ( شفيع آبادي – ۱۳۷۲)
۲- مشاوره اصطلاحي كلي است كه براي فرآيندهاي مختلف نظير مصاحبه كردن ، اجري آزمونها ، راهنمايي و … به منظور كمك به افراد و ياري دادن به آنان ، براي حل مشكلاتشان و برنامه ريزي براي آينده خود به كار مي رود . ( وبر ۱۹۸۵ – به نقل از ساعتچي ، ۱۳۷۷)
۳- به نظر پاترسون ، مشاوره جريان ياورانه اي است كه در آن برقراري رابطه ي صميمي بين مراجع و مشاور ضرورت دارد . مراجع ، مشكل رواني و عاطفي دارد كه از طريق حضور و تعامل در جلسه اي مشاوره، راه حل براي مشكلش مي يابد و مشاور در حل مشكلات رواني مهارت دارد در اين ديدگاه ، برقراري رابطه اي مشاوره اي درمان بخش است و تنها دادن اطلاعات و پند و اندرزبه مراجع،مشاوره محسوب نمي شود ( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۴- مشاوره يكي از فنون راهنمايي است كه آن را قلب برنامه ي راهنمايي مي دانند . سازماندهي و بقاي يك برنامه ي راهنمايي ، بدون اثرات ارزنده ي خدمات مشاوره اي نمي تواند چندان موثر باشد . ( نوابي نژاد –۱۳۷۳)
۵- مشاوره به مجموعه ي فعاليتهايي اطلاق مي شود كه در آن فرديرا در غلبه بر مشكلاتش ياري مي كنند . ساده ترين تعريف براي مشاوره چنين بيان شده است . مشاوره ، يك پويش يادگيري است كه در آن فرد مي آموزد كه خويشتن را بشناسد و روابط خود را با ديگران درك نمايد . ( شريفي و حسيني – ۱۳۷۰ )
۶- به عقيده اي آرباكل ، مشاوره رابطه اي تخصصي بين مرجع و مشاور است كه مراجع با كمك مشاور به بررسي و تجزيه و تحليل مشكلش مي پردازد و پس از آگاه شدن از ابعاد وجودي اش و شناختن عوامل مزاحم به تغيير آنها موفق مي شود . ( شفيع آبادي – ۱۳۸۳)
۷- مشاوره رابطه اي است بين دو فرد كه در آن يكي مي كوشد تا ديگري را درك و در حل مسائل سازگاري و انطباقي كمك كند. زمينه ي مشاوره ي انطباقي ، بيشتر شامل مشاوره ي تحصيلي ، مشاوره ي حرفه اي و اجتماعي و نظاير آنهاست ، بر اساس اين تعريف ، مشاوره رابطه اي متقابل است كه در آن مشاور و مراجع هر دو درگير هستند . ( صافي -۱۳۸۱).
۸- دينك ماير به پيروي از روانشناسي فردي آدلر معتقد است مشاوره رابطه اي حسنه بين مراجع و مشاور است كه در آن مراجع به بررسي هدفهاي زندگي اش مي پردازد و شناخت توانها و محدوديتهايش موفق مي وشد و با كمك مشاوره ، نحوي برقراري رابطه ي سالم و سازنده با اطرافيان و ارضاي منطقي نيازهايش را ياد مي گيرد( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۹- مشاوره عبارت است از رابطه ي روياروي و مستقيم بين مشاور و مراجع كه هدف آن كمك مراجع در سازگاري موثر با خود و محيط خويش است( نوابي نژاد – ۱۳۷۳).
۱۰-پنكي ، كه روش طبي را براي مشاوره ارائه مي دهد معتقد است ابتدا بايد مشكل مراجع با دقت تمام تشخيص داده و سپس به درمان آن مبادرت شود . به نظر او مشاوره ، فعاليتهاي تخصصي است كه به درمان مشكلات عاطفي نسبتاً سطحي ، كه علل جسماني ندارند مي انجامد.(شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۱۱-مشاوره نوعي روان درماني از گونه ي حمايتي يا باز پروري است كه براي كمك به حل مشكلات شغلي ، مدرسه اي ، زناشويي افراد و نيز براي حل مشكلات ديگري كه در رديف بيماريهاي رواني قرار نمي گيرند به كار مي رود ( كميل ، ۱۹۸۱ : به نقل از ساعتچي ۱۳۷۷).
۱۲-به نظر پالمر ، در دهه ي۱۹۷۰ مشاوره همانند فعاليتي جديد در انگلستان به اوج شكوفايي خود رسيد . مشاوره همچون يك روش ردماني ، فعاليت تخصصي آگاهانه و قانونمندي است كه در آن فرد آموزش ديده اي به نام مشاور با تاكيد بر نقش حمايتي و اجتناب از قضاوت درباره ي مراجع ، به حل مشكل او مي پردازد .
مشاوره بر برقراري ارتباط ، گوش دادن فعال و بهره گيري از مهارتهاي مختلف مشاوره اي استوار است ( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۱۳- بنا به بررسيهاي گاستاد ، در تعريف هايي كه از مشاوره به عمل آمده است سه خصيصه ي مشترك در آنها وجود دارد : شركت كنندگان ، كه معمولاً دو نفرند : يكي مشاور و ديگري مراجع ؛ هدف ، كه معمولاً متوجه كمك به سازگاري ، كارآمدي و سعادت فرد است و ياد گيري كه در پويش مشاوره اي مورد تاكيد مي باشد. ( شريفي و حسيني – ۱۳۷۰ ).
۱۴- به نظر اِستفلر و گرانت ، مشاوره رابطه ي تخصصي و ياورانه ي فردي يا گروهي است كه مراجع با كمك مشاور ، از طريق خود شناسي مي تواند تصميم مناسب و معقولي اتخاذ كند و هماهنگ با استعدادها و رغبتهايش به زندگي سالمي ادامه دهد(شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۱۵- مشاوره رابطه اي است تخصصي بين دو فرد كه يكي مشاور تحصيل كرده و باصلاحيت و ديگري مراجع است ، اين رابطه معمولاً انفرداي است ، يعني رابطه ي روياروي است گر چه ممكن است در آن بيش از دو نفر درگير باشند (صافي – ۱۳۸۱).
۱۶- به نظر هكني و ناي ، مشاوره جرياني ياورانه و يكتاست كه در آن مراجع مشكل دار با مشاور متخصص در ارتباط نزديك قرار مي گيرد و مراجع پس از طرح مكل با كمك مشاور راه حلي براي آن جستجو مي كند( شفيع آبادي – ۱۳۸۳). migna.ir
۱۷- در مجموعه ي خدمات راهنمايي ، مشاوره كه يك فرآيند كمكي در كمك به حل مشكلات دانش آموزان است يك اصل و ضرورت به شمار مي رود ؛ اما تا زماني كه براي خدمات مشاوره اي ، زمينه سازيها و آمادگيهاي مناسب و مساعد انجام نشده باشد ، به نتايج موفقيت آميز اين برنامه نمي توان اميدوار بود. ( نوابي نژاد ۱۳۷۳).
۱۸- به عقيده ي في ور و همكارانش ، مشاوره فرآيند تعاملي ياورانه بين مراجع و مشاور است كه باعث افزايش كيفي عملكرد مراجع است.
۱۹- مشاوره از طريق ارتقاي مهارتها و فعال سازي نيروهاي بالقوه و بهره گيري از امكانات محيطي به بهبود شيوه هاي مقابله اي مراجع با مكشكلات مي انجامد ، جريان مشاوره با ايجاد اعتماد ، شناخت مشكل ، تنظيم هدفي ، اقدام و فعاليت ، ايجاد تغيير و پايان بخشيدن به جلسه همراه است ( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۲۰- مشاوره نوعي بستگي و رابطه بين دو فرد است كه يكي قصد دارد ديگري را در حل مشكلات خود در زمينه ي خودشناسي ، شغلي و آموزش كمك كند و اين نوع كمك نيز معمولاً از طريق مصاحبه هاي شخصي و بعد از گرد آوري اطلاعات و حقايق مربوط به آن شخص و مطالعه و بازنگري اطلاعات به دست آمده انجام مي وشد( شعاري نژاد – ۱۳۶۴).
۲۱-به نظر كروچ ، مشاورهكه به دنياي ذهني مراجع و مشاور مربوط مي شود و بر همدلي و خودآگاهي استوار است مشاور در جريان مشاوره مراجع را به دنياي درونش فرا مي خواند و آگاهي از افكار ، علايق ، احساسات و محدوديتهاي او براي مشاوره ضرورت دارد( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۲۲- مشاوره جرياني است از كنشهاي متقابل ، جرياني كه با حضور مشاور و مراجع صورت مي گيرد . هدف آن كمك به مراجع است تا بتواند با واقعيت رابطه ي سفيدتري داشته باشد( صافي – ۱۳۸۱).
۲۳- مشاوره اصطلاحي است كه فعاليتهاي نظير مصاحبه كردن ، آگاهاندن و رايزني كردن را شامل مي شود و هدف اصلي آن كمك به مراجع يا درمان جوست تا با حل مشكلاتش بتواند براي آينده برنامه ريزي كند و به سازگاري مطلوب خود- رهبري و خوشبختي برسد ( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۲۴- گاستاد براي مشاوره ، تعريفي جامع بدين صورت ارائه مي دهد : مشاوره يك پويش يادگيري است كه از طريق رابطه اي بين دو نفر انجام مي گيرد . در اين رابطه ، مشاور با داشتن مهارتها و صلاحيتهاي علمي و حرفه اي مي كوشد مراجع را با روشهايي منطبق بر نيازمنديهايش ياري كند . تا هر چه بيشتر درباره ي خود بياموزد و بينشي را كه به اين طريق درباره ي خويشتن كسب مي كند در رابطه اش با هدفهاي معين ، واقع بينانه ، ادراك شده به طور مؤثري مورد استفاده قرار دهد و در نتيجه فردي سعادتمند و عضوي سازنده باي جامعه بار آيد( شريفي و حسيني – ۱۳۷۰ ).
۲۵- مشاوره ، ارتباطي است انساني و معنوي و يك نوع رابطه ي آزاد كه بر اساس تمايل مراجع به انجام مشاوره صورت مي پذيرد . بنابراين تصميم گيري نهايي در جريان مشاوره در تمام مواد بر عهده ي مراجع است(صافي – ۱۳۸۱).
– مشاوره فعاليتهاي تخصصي ، ياورانه ، حضوري ، هدفدار و عاطفي بين مراجع ، يعني فرد داراي مشكل و مشاوره يعني كسي كه در برقراري رابطه ي حسنه و حل مشكلات كنشي تخصصي دارد كه در آن مراجع در يك جو سرشار از تفاهم و همدلي ، آزادانه و صادقانه به طرح مشكلش با مشاور مي پردازد و پس از تجزيه و تحليل و خود شناسي بهتر و عميق تر با كمك او تصميم مناسبي مي گيرد و در نهايت به حل مشكل كنشي توفيق مي يابد ( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۲۷- سي گيلبرت رِن ، مشاوره را چنين تعريف مي كند . مشاوره رابطه اي است پويا و با هدف كه بر اساس مشاركت مشاور و مراجع بر نيازمنديهاي مراجع انجام مي گيرد . در اين رابطه ، توجه به خود شناسي و خود تصميم گيري از طرف مراجع مورد تاكيد است( شريفي و حسيني – ۱۳۷۰).
۲۸- به عقيده ي هاوارد ، هدف اصلي مشاوره فراهم آوردن موقعيتي مناسب براي مراجع است تا بتواند راحت تر و رضايت بخش تر به زندگي اش ارايه دهد . مشاوره با تسهيل فرايند رشد ، شناسايي و حل مشكلات ، آموزشي شيوه هاي تصميم گيري درست و نحوه ي مواجهه با بحرانهاي زندگي همراه است و به گشترش بينش حل تعارضهاي دروني و رشد روابط سازنده با ديگران مي انجامد ( شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
۲۹- مشاوره يك خدمت ياري دهنده است و هدف آن كمك به رفع مشكلات مراجع ، ايجاد سازگاري مطلوب ، پرورش خود رهبري و تضمين سعادت و خوشبختي وي مي باشد . روشيهايي كه در عرضه ي كمك به مراجع به كار گرفته مي شود بايد با خصايص و نيازمنديهاي مراجع ، منطبق باشد ( شريفي و حسيني –۱۳۷۰).
۳۰- هدف از مشاوره كمك به مراجع است تامقصودخود را از زندگي دريابد و آن را تصريح كند و به انتخابهاي آگاهانه و عاقلانه اي دست زند كه متناسب با طبيعت و تواناييهاي اوست .سپس در زمينه هايي كه در حد امكان و استطاعت اوست به كار و عمل بپردازد( صافي – ۱۳۸۱).
۳۱- در مشاوره ،اول آنكه : برقراري محيطي سرشار از امنيت و تعامل پويا بين مراجع و مشاورضروري است ؛ دوم آنكه : مشاور نقش كمك دهنده و نه تحميل كننده دارد ؛ سوم آنكه : رابطه ي مراجع و مشاور بايد حضوري باشد ، زيرا مشاهده ي وضع ظاهري و حركات مراجع در شناخت و تشخيص مشكلات او نقش مهمي دارد و چيزي به نام مشاوره ي تلفني ، از نظر علمي وجود ندارد و آنچه در جامعه ي ما به غلط به مشاوره ي تلفني معروف شده است راهنمايي تلفني است .
چهارم آنكه : هدف مشاوره خودشناسي بيشتر و يادگيري فرآيند تصميم گيري مناسب و نيز قبول مسئوليت مراجع است .
پنچم آنكه : مراجع از طريق مشاوره شيوه هاي انتخاب و طرح ريزي و ادامه ي يك زندگي معقول و موفق را مي آموزد و در آينده خودش مي تواند مشكلاتش را حل كند و براي هر مشكلي به مشاور مراجعه نكند .
ششم آنكه : مراجع به نوعي با مشكل عاطفي يا با وجود مانعي در رشد مواجه است و قصد دارد با كمك مشاوره مشكلش را حل كند و يا مانع را از سد راه بر دارد. شفيع آبادي – ۱۳۸۳).
فرآيند مشاوره :
يك فرآيند يادگيري است كه بدان طريق فرد با استفاده از روشهايي مناسب توانايي گفتگو با خودش را كسب مي كند و مي تواند بدان وسيله اعمالش را كنترل كند .
همچنين تجربه اي است كه بدان وسيله فرد مي تواند بين خود پديده اي و رابطه اش با واقعيات خارجي و جه تمايز بيشتري قائل شود. اگر چنين تمايز سازي به درستي انجام پذيرد نياز فرد به ابقاء و تعالي خود او تامين خواهد شد (راجرز)
در واقع فرآيند مشاوره در معني وسيع رها كردن استعدادهايي است كه از قبل در فردي كه بالقوه مستعد و تواناست وجود دارد و بايد شرايطي فراهم شود تا اين انرژي و استعداد آزاد شود.
البته مشاورين از نظريه هاي متعددي بهره مي جويند كه هر يك از نظريه پردازان از شيوه مختلف روان درماني جهت بهبود و ضعيت مراجعين استفاده مي نمودند .
عملكرد مشاوره ، روان درمانگران ، روانشناسان همه به هر روشي باشد يك رابطه حسنه ياري دهنده است رابطه حسنه هسته اساسي كار است و ياري رساندن هدف نهايي فرآيند مشاوره مي باشد .
اصول و قواعد مشاوره
“اصول” براي سازماندهي برنامه ها، برانگيختن و هدايت فعاليتها، يك چارچوب فلسفي به وجود ميآورد. اصول، رهنمودهايي است كه از روشها، نتايج پژوهشها، و تجارب حرفه سرچشمه ميگيرد و تجلّي نظرات اكثريت كارشناسان حرفه است. اثربخشي عملكرد حرفه اي با رعايت اصول وقواعد مربوط بسيار همبسته است .
موارد زير تحت عناوين اصول وقواعد در منابع مختلف ذكر شده اند :
۱) مشاوره مستلزم برقراري رابطه موثر با مراجعان است .
كارل راجرز (Carl Rogers) سه ويژگي اساسي را براي اثربخشي مشاوره تعريف كرده است : هم احساسي (Empathy)، صداقت (خلوص نيت)، و احترام مثبت غيرشرطي. هماحساسي به معناي توانايي درك احساسات و تجربه هاي مراجعان، همانگونه كه خودآنها احساس ميكنند، ميباشد. به عبارتي فرد خود را جاي ديگري قرار دهد و مسايل را از زاويه چشم او بنگرد .
قابل توجه است كه مشاور، نسبت به احساسات و نگرانيهاي مُراجع ابراز درك، پذيرش و همحسي ميكند، نه هم دردي. صداقت و خلوص نيّت نيز از ضرورتهاي كار مشاوره و اعتماد و اطمينان مُراجع بدان وابسته است. مشاور، بايد نسبت به نگرانيها و آنچه كه مُراجع تجربه كرده حساس باشد، آنها را به رسميت بشناسد و درك نمايد. مطرح كردن تجارب شخصي خود يا به نحو مناسب از ديگران ممكن است به مُراجع، كمك كند تا دريابد كه مشكل او منحصر به خودش نيست، بلكه ديگران نيز مشكلات مشابهي داشته اند و با تدبير توانسته اند بر آنها فائق آيند .
احترام مثبت غير شرطي به معني احترام و توجه كامل به ارزش و حريم فرد، بدون در نظر گرفتن فاصله اجتماعي اقتصادي و اينكه شما او را دوست داريد يا خير، با ديدگاه و رفتارش موافق باشيد يا نباشيد. اين زمينه اي غيرتهديدآميز را فراهم ميكند كه در آن مُراجع، خود و موقعيتش را كاوش نمايد. اين حالت براي آشكار ساختن مسائلي كه به باور مراجعان مورد قبول وتاييد ديگران نيست، لازم است.migna.ir
۲) برنامه مشاوره بايد مبتني بر و متناسب با نيازها و ويژگيهاي منحصر به فرد مراجع و محيطي باشد كه مترصد خدمت به آنها است .
مشاوران بايد به نيازهاي رواني ـ اجتماعي، مالي، و معنوي مُراجع، توجه كند. از طرف ديگر، بين مسايل مرتبط با سلامتي و محيط رواني اجتماعي (شامل روابط و پيوندهاي خانوادگي و اجتماعي) تاثير و تاثر متقابل وجود دارد; از اين رو بسيار مهم است كه نسبت به محيط رواني اجتماعي مراجع و نيز محيطي كه مشاوره در آن انجام ميشود، هشيار باشيم. و خانواده، مهمترين نظام اجتماعي مراجعان است .
۳) مشاركت فعال مراجع و خانواده در تمام مراحل مشاوره لازم است
چنانكه گفتيم مشاوره، انجام چيزي براي يا به جاي مُراجع نيست، بلكه فرايند مشاوره، ارائه كمك و حمايت از مراجعان است تا ابعاد و پيامدهاي مسايل خود را واقعبينانه درك كنند، راه حلهايي را بيابند و آنگاه براي انجام راه حلي كه برميگزينند آگاهانه تصميم بگيرند. از اين رو روشن است كه مشاوره بر مشاركت مبتني است و مراجعان را بايد براي قبول مسئوليت، ترغيب كرد.
۴) برنامه ريزي و تهيه طرح يا نفشه اي مشتمل بر اهداف و مقاصد ويژه و دست يافتني براي كل مشاوره و هر كدام از جلسات مفيد، بلكه ضروري است.
اين كار احتمال توافق مشاور و مراجع را در باره آنچه كه قرار است انجام شود و همچنين امكان ارزيابي پيشرفت مشاوره را افزايش ميدهد. داشتن طرح براي هر جلسه به معني تصورات و سوگيريهاي از قبل تعيين شده و غير قابل انعطاف يا تعيين راه حل نيست; بلكه به هدايت جريان و اثربخشي مشاوره كمك ميكند (۲، ۴).
۵) برخورداري از دانش و مهارت كافي در استفاده مناسب از نظريه هاي روان شناختي و مشاوره، به بهبود فرايند مشاوره و جلوگيري از سردرگمي در جلسات كمك ميكند.
۶) مشاوره در محيطهاي ارائه خدمات سلامتي به تشريك مساعي ساير ارائه دهندگان مراقبت بهداشتي نياز دارد
فرصتهاي متنوعي براي ارتقاي مشاركت و همكاري در محيطهاي ارائه خدمات سلامتي وجود دارد; موارد زير از آنجمله اند : بحثهاي موردي; شركت در جلسات آموزشي، بحث و گزارش همكاران; درخواست نظارت از همكاران; مشورت خواستن; ارائه اطلاعات هنگامي كه مناسب باشد ; انعطاف پذيري و . . . (۴).
۷) مشاور بايد همواره در ارتباط با مراجعان و وضعيت آنها واقع بين باشد و از هرگونه پيش فرض و پيش داوري در باره دانش، نگرانيها، علايق و ديدگاه هاي مُراجع خودداري كند (۵).
۸) از زبان بايد دقيق و مناسب استفاده شود
اين بدان خاطر است كه هر آن چه در طي جلسه مشاوره و تعامل با مُراجع گفته ميشود (و البته به صورت غيركلامي نيز بروز مييابد) متضمن پيام است و ممكن است ادراك و پاسخها را تغيير دهد (۴، ۹).
۹) فرايند مشاوره بايد در نهايت به پذيرش مسئوليت و تصميم گيري آگاهانه توسط خود مراجعه منجر شود
بدين منظور بايد به ارتقاي شناخت و درك، بهبود نگرش، و يادگيري مهارتهاي حل مسئله او كمك كرد. با اين تلاشها، يكي از نتايج مشاوره براي مُراجع تقويت اعتماد به نفس و مستقل شدن از رابطه مشاوره است (۴، ۵).
۱۰) رازداري و حفظ محرميّت
در جريان مشاوره اطلاعات زيادي در باره مشكلات و مسايل خصوصي و احتمالا پريشان كننده مراجعان براي مشاوران بيان ميشود. اين اطلاعات بايد در مقابل ديگران و حتي بستگان مراجع به عنوان راز حفظ شود. در غير اين صورت به اعتماد مراجع به مشاور خدشه وارد ميشود (۳).
۱۱) اطلاعاتي كه ارائه ميشود بايد صحيح، روشن، دقيق و مناسب باشند (۹).
برچسب: مشاور كيست؟، مشاوره تلفني تهران، مشاوره چيست؟، نقش مشاوره در زندگي انساني چيست؟، پرسش و پاسخ مشاور، ،